رسانه و انقلاب کاریکاتوری
برانـدازان
علیرضا چخماقی
یک- از جمله موارد جهادِ تبیین در عصر حاضر و موقعیّت فعلی، به ویژه برای مردم ما که در معرض سونامی تهاجم شبکههای تلویزیونی و فضای مجازی قرار دارند، ارتقای سواد رسانهای است تا خوب را از بد، راست را از دروغ و حق را از ناحق در کارگاه فهم خود سرند کرده و با تشخیص دقیق، به دریافت واقعی از اوضاع و احوال جهان آشفتۀ امروز و درک درست از وقایع جاری کشور برسند و به عنوان مثال وقتی در روزنامهای با این نظر آقای «عباس عبدی» روبهرو میشوند که گفته است:«تكليف مردم را مشخص كنيد مسئله برجام و FATF را حل میكنيد يا نه؟» به عمق سخن ایشان پی ببرند که معنی تسلیم شدن محض در برابر آمریکا و کشورهای اروپایی را میدهد که خواهان توافقی کاملا یک جانبه به سود خودشان هستند... و البته گام بعدی در این رهگذر، مطالعه و تحقیق و تفکّر در زوایای مختلف اموری است که همواره هدف هجوم و حملۀ دشمنان قرار گرفته و میگیرد.
علاوهبر یادگیریهای شخصی، آموزش دیدن نیز از ضروریات تکمیل سواد رسانهای است در جهت دشمن شناسی و این که دشمن الزاما خارجی و بیگانه نیست و میتواند داخلی هم باشد و آشنا و به ظاهر دلسوز بنماید که این امر باید توسط کارشناسان زبده و مبرز و آشنا با ترفندهای تبلیغاتی رسانههای مکتوب و مجازی و شبکههای رادیو- تلویزیونی صورت گیرد تا بتواند جامعه را در مقابله با توطئههای رنگارنگ دشمنان، توانمند کند.
دو- اکنون با این تأکید مؤکد که حساب معترضین و منتقدین از آشوبگران هرج و مرجطلب جداست؛ مناسب است زاویهای باز کنیم به صحنۀ آشفتهای که خوش خیالان موسوم به برانداز (!) در عرصۀ آن بازی میکنند: جماعت آشوبطلب و عقبۀ تحریک کنندۀ آنها در خارج از کشور، یک چیزهایی از اتفاقات منجر به انقلاب اسلامی در سال 57 به گوششان خورده و حالا به خیال خام خودشان در صدد کپیبرداری و اجرای آن اقدامات هستند تا بلکه معجزهای بشود برای رسیدن به رؤیاهای سراب گونهای که در کنجِ ذهن مالیخولیایی خود و حامیانشان در حالِ رقاصی است؛ غافل از اینکه برمبنای «میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است» تفاوت انقلابیون پنجاه و هفتی با اغتشاشگران این روزها این است که آنها مشروبفروشیها و کابارهها را که مراکز لهو و لعب و فساد بودند هدف قرار میدادند امّا اینها به دستور اربابان خود، مساجد و اماکن مقدسه را آتش میزنند؛ سال پنجاه و هفت اعتصابها در عین فراگیری، اجباری و زورکی نبود در حالی که اینها، حتی با تهدید هم قادر به بستن مغازهها نیستند.
پنجاه و هفتیها با عشق و علاقۀ قلبی از یک مرکزِ واحدِ روحانی به زعامت حضرت
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه پیروی میکردند و حال آن که این واماندگان وطن فروش، از انواع و اقسام بیگانگانی که در کار خودشان هم ماندهاند، دستور میگیرند و تقلید میکنند.
آن شعارهای موزون و درعین حال عمیق و نجیبانه مردم در سال پنجاه و هفت کجا و این عبارات وقیحانه و مشمئز کنندۀ که بیگانگان در دهانِ اینها گذاشتهاند کجا؟!...
آن شور و حال فراگیر و اتحاد ملّی و پیوند دینی و مذهبیِ سال پنجاه و هفت، در کنار اهداف متعالی و روشنی که داشت، چنان پرتو افشان و روشنی بخش بود که به هیچ وجه قابل مقایسه با این زوزههای پراکنده و از هم گسیختگی افکار و عربدههای جنونآمیز نیست مگر این که با ارفاق فراوان، مجموع اقدامات این انقلابیون قلابی را، کاریکاتوری ناشیانه از رویدادهای سال پنجاه و هفت
به حساب آوریم...
سه- بعضیها که بیوقفه دم از «گفتوگو» میزدند، به محض این که رئیسقوۀ قضائیه پیشنهاد عملی گفتوگو را پیش کشید، برای حاضر شدن در گفتوگو، صد رقم شرط و شروط تراشیدند و ضمن دفاع از قاتلان وحشی مردم بیگناه گفتند: گفتوگو پیش نیاز لازم دارد (!) و در تشریح پیش نیاز، آقای زیبا کلام هم افاضه فرمودند: چرا تاج زاده و فائزه هاشمی بازداشت شدهاند؟! پیدا کنید ربط گفتوگو با بازداشت آتش افروزان فتنه را...
چهار- برنامۀ پاورقی که شبها حدود ساعت 19 و 45 دقیقه از شبکۀ دو سیما پخش میشود از جمله برنامههای قابل تحسینی است که با ساختاری هوشمندانه و ظرافتی هر چه تمام تر، در قالب طنز و جدی، پرده از چهرۀ نفاق و نقاق افکنان بر میدارد تا هم رسوایی و بیمحتوایی تبلیغات شبانهروزی رسانههای برون مرزی را عیانتر سازد و هم چشم و گوش مخاطبین خود را بر عمق وقایع روز باز و بازتر کند؛ احسنت و آفرین حقطلبان نثار تهیّهکننده، نویسندگان و سایر دستاندرکاران برنامۀ بسیار خوب «پاورقی» به ویژه مجریان توانا و کاربلدِ آن...